آدام سندلر و دختران و همسرش در یک انیمیشن خانوادگی | صدای کمدین ۵۷ ساله ۷۴ ساله میشود!
تاریخ انتشار: ۲۳ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۵۰۶۳۸۸
همشهری آنلاین: انیمیشن «لئو»، محصول نتفلیکس که در هفتههای اخیر به انیمیشن محبوبی بدل شده، ساخته رابرت ماریانتی، رابرت اسمیگل و دیوید واچتنهایم است که از میانشان اسمیگل به عنوان بازیگر و کمدین و نویسنده و کارگردان و تهیهکننده آدم شناختهشدهتری است، اما آدم اصلی این انیمیشن هیچیک از این سه نفر نیستند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سندلر با تسلطی که روی صدایش دارد کاملا در حرف زدن به جای یک مارمولک کند ۷۴ ساله خردمند و طناز موفق است و گستره متنوعی از عواطف و خصوصیات رفتاری مثل ترس و هیجان و غم و شوق و تردید و مهربانی را در صدایش بازتاب میدهد و مخاطب را با شخصیت لئو همدل و همراه میکند. سندلر صدایش را برای حرف زدن به جای لئو با مهارت بم کرده و گرمای صدای پیری صاحبدل را به آن داده که در جلب اعتماد دیگران کاملا موفق است و دم گرمش در وجود مضطرب بچههایی که هر کدام مشکل خاص خودشان را دارد، اثر میکند.
«لئو» داستان مارمولکی ۷۴ ساله است که همه عمرش در آکواریوم مدرسه زندگی کرده و میفهمد به زودی میمیرد و تصمیم میگیرد به جنگل اورگلیدز برود که همیشه آرزویش را داشته. وقتی لئو تصمیم میگیرد از آکواریومی که سالهاست در آن زندگی کرده خارج شود و دنبال رؤیایش برود، تماشاگر انتظار دارد با انیمیشنی شبیه «بالا» (۲۰۰۹) روبهرو شود که آن پیرمرد بامزه در اواخر دهه هشتم زندگیاش تصمیم گرفت به جایی سفر کند که در جوانی آرزو داشت با همسرش برود. اما «لئو» دقیقا در مسیری خلاف «بالا» حرکت میکند.
لئو نمیتواند به دنبال آرزویش برود، ولی در عوض میفهمد که میتواند در همین وضعیتی که سالها در آن زندگی کرده و نسبت به آن بیاعتنا بوده، تغییری به وجود بیاورد. خیلی از ما فکر میکنیم برای تغییر دادن زندگیمان حتما باید تغییر بزرگی در زندگیمان رخ دهد، مثلا کارمان را تغییر دهیم، مکان زندگیمان را عوض کنیم، موفقیت بزرگی به دست بیاوریم و چیزهایی از این قبیل. اما «لئو» میگوید برای تغییر وضعیتی که از آن ناراضی هستید، کافی است نگاهتان را عوض کنید و از بیاعتنایی به بقیه دست بردارید و برای ایجا تغییر پا پیش بگذارید.
نیمه ابتدایی «لئو» چند صحنه موزیکال دارد که البته اصلا با کلیت اثر همخوانی ندارد، ما در ادامه گویی که سازندگان فراموش کردهاند قرار بوده انیمیشنی موزیکال بسازند، خوشبختانه صحنههای موزیکال تمام میشوند و روایت بدون سکته جلو میرود. جز این، «لئو» مثل «روح» حرفی مهم یا مثل «داستان اسباببازی» داستانی خارقالعاده و شخصیتهای ملموس ندارد. اما شخصیت خود لئو بسیار همدلی برانگیز است و به خوبی مخاطب را با خود همراه میکند. رابطه بین لئو و دوست لاکپشتش، اسکوئرتل، بامزه درآمده و کلکلهایشان تصنعی نیست و یک زوج پیر کمی بدعنق دوستداشتنیاند. انیمیشنی کاملا مناسب خانواده که دیدنش به صورت خانوادگی میچسبد و شاید روی رفتار اعضای خانواده با یکدیگر هم اثر بگذارد.
کد خبر 823876 منبع: همشهری آنلاین برچسبها مجله انیمیشن بازیگران سینما و تلویزیون جهان پویا نمایی - انیمیشنمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: مجله انیمیشن بازیگران سینما و تلویزیون جهان پویا نمایی انیمیشن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۵۰۶۳۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عروس بزرگ امام چرا همسرش را «داداش» صدا میزد؟
عروس ارشد امام در خاطراتی از همسرش شهید آیت الله مصطفی خمینی گفته بود: آقا مصطفی اصلاً از وضعیت نجف راضی نبود و میگفت اگر به خاطر امام نبود، در اینجا نمیماندم و به ایران برمیگشتم؛ البته جدا از وضعیت امام، خود ایشان هم اگر به ایران میآمد دستگیر میشد.
به گزارش عصر ایران، صبح روز ششم اردیبهشت ۱۴۰۳، خبر فوت معصومه حائری یزدی همسر آیتالله سید مصطفی خمینی، دختر آیتالله شیخ مرتضی حایری یزدی و عروس ارشد امام (ره) منتشر شد.
از نکات شگفتآور زندگی خانم حایری این که به رغم آن که عروس ارشد امام خمینی و منتسب به یک خاندان بزرگ و مشهور روحانی دیگر هم بود زندگی بسیار عادی و گاه توام با سختی و رنج داشته است.
او شیفته سید مصطفی خمینی بود و خاطرات هجران او را با اشک بیان میکرد و همچون اعضای خانواده امام که آقا مصطفی را «داداش» خطاب میکردند او هم عادت کرده بود همسرش را این گونه خطاب و حتی بعد از فقدان چنین یاد کند.
او در خاطرهای دیگر که جماران منتشر کرده، درباره همسرش گفته بود؛ «آقا مصطفی مثل بقیه آخوندها و روحانیون نبود و خیلی مدرن و امروزی بود و مثل برخی از روحانیون در خیلی از مسائل و موضوعات از جمله حجاب، سختگیری نمیکرد و به من نمیگفت این جوری رو بگیر و یا آنگونه که در میان زنان نجف، بهخصوص زنهای روحانیون متداول و متعارف بود، از من نمیخواست مثل آنها پوشیه بزنم؛ ولی دیگران در این زمینه سختگیری میکردند و اگر بدون پوشیه بیرون میآمدیم، به امام خبر و گزارش میدادند.
یادم هست یک روز که پوشیهام را روی صورتم نینداخته بودم، یک روحانی دنبالم آمد و گفت پوشیهات را روی صورتت بینداز، اما من اعتنا نکردم و به راهم ادامه دادم، ولی او دست بردار نبود و تا درب منزل مرا تعقیب کرد و به دنبالم آمد و خانه را شناسایی کرد و بعداً قضیه را به حاج آقا مصطفی گفت، اما حاج آقا مصطفی که اصلاً به این چیزها اعتقاد نداشت، به جای این که دل به دل او بدهد، چند تا بد و بیراه به او گفت. آقا مصطفی اصلاً از وضعیت نجف راضی نبود و میگفت اگر به خاطر امام نبود، در اینجا نمیماندم و به ایران برمیگشتم؛ البته جدا از وضعیت امام، خود ایشان هم اگر به ایران میآمد دستگیر میشد.»